ایام جوانیدر بین فصول، بهار از زیبایی و جاذبه کمنظیری برخوردار است. بهار فصل سرسبزی، شکفتن و تازگی است. فصلی که طبیعت قشنگترین جامه را بر تن میکند و جلوه خاصی به خود میگیرد و چه خوب گفتهاند که جوانی بهار عمر آدمی است؛ چرا که جوانْ سرشار از شادابی و نشاط است. دوره جوانی رسیدن به مرتفعترین منازل زندگی است. در دیدگاه جوان مناظر زیبا و چشماندازهای مطبوع و دلپسند بسیار است. روح او لبریز از آرزوها و سرشار از عشق و امید است، این ایام پرفروغترین دوران زندگی است. دوران شادمانی، دوران کوشش و شور و هیجان است. جوان میتواند طعم و عطر این دوره را با چشیدن بهترین فکری کامل کند و این طعم مطبوع را تا پایان عمر حفظ کند.
سفارش پیامبر درباره جوان
آنچه مسلم است دوران جوانی دوران اضطرابها، تزلزلها و احساسات تند است دوران پرفراز و نشیبِ شادیها و غمها، سختیها و آسانیها، و پیروزیها و شکستهاست، دوران کنجکاویها و یافتن پاسخ چراها، دوران استقلالطلبی و در عین حال شکوفایی است. دورانی که هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. از این روست که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: به شما درباره جوانان و نوجوانان به نیکی سفارش میکنم؛ زیرا آنها دلی رقیقتر و قلبی فضیلتپذیر دارند. زمانی که خداوند مرا به پیامبری برگزید تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم، جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند، ولی پیران مخالفت کردند و از قبول دعوتم سر باز زدند.
جوان کیست؟
جوان کسی است که مرحلهای به نام بلوغ را پشت سر گذاشته و تغییری کلی پیدا کرده است،؛ زیرا از دنیای بدون دغدغه کودکی خارج و به دنیای پرمسئولیت بزرگسالی وارد شده است. جوان شخصی است که دوره پستی و ناتوانی کودکی را پشت سرگذاشته و دوره سستی و ناتوانی دیگری به نام پیری را پیش رو دارد. لذا بهترین، فعالترین و شادابترین دوره عمر هر انسانی دوره جوانی است.
جوان و فطرت
جوان در فطرت و سرشت خویش، حقگرا و خداگراست و ویژگیهایی نظیر تمایل به ابتکار و خلاقیت و زیبایی دارد و باید زمینههای رشد این خصوصیات فطری برایش فراهم شود. او همچون نهالی است که اگر به آن آفتاب، آب و خاک مناسب داده شود، رشد میکند و سالم میماند و در برابر حوادث طبیعی خم به ابرو نمیآورد و از اصل خود بازگشت نمیکند تا این که همچون درختی تنومند و استوار گردد.
جوان و اندیشه
ای عزیزِ جوان، اندیشه به مانند آسیابی است که اگر گندم در آن بریزند آرد میدهد و اگر کلوخ در آن بریزند گرد و خاک میدهد و اگر هیچ نریزند، چون آسیاب دایم در حرکت است؛ خود را میساید و از بین میبرد و وجود اندیشه لغو میشود. ندانسته فکر کردن و ندانسته تصمیم گرفتن و عمل کردن موجب از بین رفتن کارآیی و ارزش اندیشه میشود. جوانان باید با علم صحیح و آگاهی کامل آینده خود را بسازند و اندیشه را با اهمیت و حیاتی و نه ساده و کم اهمیت تلقی کنند.
جوان و الگوپذیری
عدم آگاهی نسبت به پدیدههای اجتماعی و عدم شناخت جوان نسبت به خود و کمال خویش و نبودِ الگوهای پذیرفتنی و وجود الگوهای نامناسب سبب انحراف جوان به سوی مکاتب فکری منحرف و پیروی از آنها میشود و به این ترتیب جوان از اصل خویش دور میشود.
جوان و پیروی از مردان خدا
زمانی که مربیان الهی هدف مقدس خود را، که دهوت به خداپرستی بود، به مردم عرضه میداشتند و مردم را به آیین حق میخواندند، بیشتر کسانی که گِردشان جمع میشدند و دعوتشان را صمیمانه اجابت میکردند جوانان بودند؛ چرا که جوانان سخنان پیامبران را موافق الهام فطری و ندای وجدانی خود مییافتند و آنان را بهترین پاسخگو برای تمنای فضیلتدوستی خویش میدیدند. جوانان با پیروی از مردان الهی، عالیترین خواهش فطری
ـ انسانی خود را ارضا میکردند و از این راه موجبات خوشبختی مادی و معنوی خویش را فراهم میساختند.
جوان و اندیشه پاکی
جوانان، عاشق حق و حقیقت و علاقهمند به تقدساند جوان نسبت به نیکی و درستکاری حساسیت مخصوصی دارد و از آن لذت میبرد. او در ذهن خود مدینه فاضلهای را ترسیم میکند که در آن تمامی ناپاکیها از بین میرود.
مورسی دبس میگوید: در حدود پانزده تا هفده سالگی جوانان با ندای تقدس یا شجاعت، به لرزه در میآیند. آرزومند میشوند که جهان را از نو تشکیل دهند، بدی را نابود، و عدالت مطلق را حکم فرما کنند.
جوان و آزادی
از تمایلات سوزانی که با فرا رسیدن دوران جوانی با شدت و نیروی فراوان در نهاد جوانان بیدار میشود و آنان را مجذوب خود میسازد، خواهش آزادی است. انگیزههای جوانی مانند بادی است که برای راندن کشتی سودمند است، اما نباید بادبان کشتی را به حال خود واگذارشت و گرنه آدمی را با خود خواهد کشانید. آزادی بر اساس احساسات، آدمی خواری میکشاند و آزادی بر اساس عقل آدمیرا با عزت و کمال هم پیمان میکند. محدود کردن تمنیات و خواهشهای نفسانی شرط آزادی عاقلانه، و ثمره آن رسیدن به کمال است.
جوان و فضیلت خواهی
روح جوان خوبیها را زودتر میپذیرد و به صفات انسانی سریعتر میگراید. امام صادق علیهالسلام به یکی از دوستان خود به نام ابیجعفر احول که به نشر تعالیم اسلام مشغول بود، فرمود: تبلیغ خود را به نسل جوان معطوف دار؛ زیرا جوانان زودتر حق را میپذیرند و سریعتر به خیر و صلاح میگرایند. در این حدیث، امام صادق علیهالسلام به صفای باطن و فضیلتخواهی نسل جوان تصریح فرمودند و این مطلب اشاره به این دارد که در ایام جوانی میل به فضیلت خواهی در جوانان بیدار میشود.
جمال جوانی
موضوع زیبایی از مسائلی است که همواره مورد توجه اسلام بوده است؛ چرا که خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد. جمال دلپذیر و جذاب دوران جوانی، از زیباییهای طبیعی بشر است که در ایام جوانی با فروغ خیره کننده خود جلوه میکند. خودآرایی جوان امری است فطری. او همچنان که به خودآرایی میپردازد و جمال ظاهری را دوست دارد، شیفته فضایل اخلاقی و جمال سیرت هم هست؛ فضایلی چون فتوت، وفای به عهد، عزت نفس، رقت قلب و هزاران فضیلت دیگر. اما ای عزیز آگاه باش که جمال روحانی و سجایای اخلاقی تو چون شعله فروزانی است که اگر به خاموشی بگراید، مانند دستهگلی خواهی بود که با نوارهای رنگارنگ تزیین شده، اما بوی نامطبوع و زنندهای دارد و چنین دستهگلی هیچ گاه مورد پسندن واقع نخواهد شد.
جوان و رفاقت
انسانها در تمام ادوار زندگی نیازمند دوستی با دیگرانند. آدمی از داشتن همدمی یک دل، احساس مَسرّت میکند و این احساس در جوانان بیشتر است. انتخاب دوست، برای نسل جوان از اساسیترین مسائل است و دوستان دوران جوانی نقش موثری در خلق و خوی او دارند. دوستی بر اساس عقل و ایمان و مصاحبت با افراد پاکضمیر آدمی را به کمال میرساند و از دست دادن آن همچون از دست دادن اعضای بدن است، همچنان که دوستی بر اساس احساس و مصاحبت با فرد فاسد، طبیعت آدمی را ناخودآگاه منحرف میسازد و روح شیطانی را جایگزین روح الهی میکند.
جوانی در نگاه ائمه اطهار علیهمالسلام
امامان علیهمالسلام جوانی را از نعمتهای پر ارج الهی و از سرمایههای بزرگ برای رسیدن به سعادت بشر شناختهاند. تا آن جا که امام علی علیهالسلام جوانی را هم ردیف صحت و سلامت آوردهاند و در اهمّیمت آن فرمودهاند: تنها هنگام فقدان جوانی میتوان به ارزش آن پی برد، همچنان که هنگام بیماری میتوان به ارزش تندرستی پی برد.
نیروی جوانی
مزارع سرسبز و خرم با کوشش جوانان آباد است، چرخهای عظیم صنایع با نیروی قوی جوان در حرکت است، ذخایر طبیعی که در اعماق معادن نهفته است با همت نسل جوان استخراج میشود، پایههای اقتصاد کشورها به نیروی فعال جوانان استوار است، دفاع از مرزها و حفظ استقلال و امنیت ممالک بر عهده نسل جوان است و در نهایت صعود به بالاترین قلههای کمال به دست توانای جوان میسر میشود.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و جوانان
پیامبر اسلام برای نسل جوان اهمیت ویژهای قایل بودندو در کشور کوچک و نوبنیاد خود از جوانان برای کارهای حساس مملکتی استفاده میکردندو جوانان شایسته حمایت میکردند. مصعب بن عمیر در ایام قبل از هجرت، شیفته سخنان آن حضرت شد و به شرف مسلمانی نایل آمد. در آن روزگار دو تن از محترمان مدینه به نامهای اسعد بن زراره و ذکوان بن عبدقیس از آن حضرت درخواست کردند نمایندهای از جانب خود به مدینه بفرستد، حضرت مصعب بن عمیر را، که جوان نورسی بود، به مدینه فرستاد و او با حرارت و نیروی ایمان و با شور و هیجان جوانی و در کمال خلوص و جدیت کار خود را آغاز کرد.
فرماندار جوان
پس از فتح مکه طولی نکشید که جنگ صفین پیش آمد و پیامبر و سربازانش ناگزیر از مکه خارج شدند و حضرت در غیاب خود نمایندهای از جانب خود به عنوان فرماندار مکه ـ که به تازگی از دست مشرکان خارج شده بود ـ تعیین فرمود. پیامبر از بین تمامی اصحاب، جوان 21 سالهای را به این مقام والا برگزید. انتصاب آن جوان به چنین مقامی باعث رنجش خاطر بزرگان مکه شد، اما پیامبر در جمله کوتاهی پاسخ دادند که هیچ کس جوانیِ عتاب بن اسیر را اساس اعتراض قرار ندهد؛ زیرا ملاکِ فضیلت سن و سال نیست، بلکه میزان، فضیلت و کمال معنوی است.
جوان از نگاه امام
جوانان ایران اسلامی در نظر امام رحمهمالله مایه فخر و مباهاتند و ذخایر عظیم مملکت به حساب میآیند. امام از جوانان غیور ایرانی که ملت ایران را در صحنههای گوناگون سرافراز کردهاند، احساس غرور میکنند و به آنان حسرت میبرند. آنچه که ذهن امام را نسبت به جوانان مسلمان ایرانی معطوف داشته است مسأله اسلام و شناخت و حفظ آن است. لذا در اینباره میفرماید: بر شما جوانان ارزنده اسلام، که مایه امید مسلمین هستید، لازم است که ملتها را آگاه سازید و نقشههای دشمنان را نقش بر آب کنید.
جوان و المپیاد
در یک جمله باید گفت جوانان در المپیادها حماسه علمی میآفرینند و میتوان بیمبالغه گفت که جوانان ایران اسلامی فرزانگانی هستند که با کمی سن، گویا سالها تجربه علمی اندوختهاند که اینچنین در عرصه رقابتهای علمی میدرخشند. عامل این پیروزیها بنا به گفته این عزیزان در سه چیز خلاصه میشود: اول معنویت و دل دادن به خدا و یاری جستن از او، دوم تعلیم و تربیت صحیح والدین و دعای خیر آنها و سوم معلمان دلسوز و فداکاری که پرتوی علم را در ذهن دانشآموزان میتابانند.
جوان و تفریح
تفریح از مسائلی است که آیین اسلام همواره به آن اهمیت داده است. امام علی علیهالسلام میفرماید: شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه نشاط است. جوان نیروی قدرتمندی در وجود خود دارد که در عرصههای گوناگون از آن استفاده میکند و برای سازماندهی این نیروی با ارزش نیاز به تفریح و پرکردن اوقات فراغت دارد.
جوان و مشکلات جامعه
جوانان به خوبی نشان دادهاند که قدرت رفع دشواریها و مشکلات اجتماعی را دارند و اگر از انرژی آنها به طرز صحیح استفاده شود، قادرند بزرگترین موانع موجود بر سر راه جامعه را از میان بردارند. همان گونه که برای حل مسائل نظامی از نیروی جوان بسیجی بهره گرفتیم، برای رفع مشکلات دیگر نظیر مشکلات اقتصادی نیز میتوانیم از این نیروی قدرتمند و عظیم کمک بگیریم و امکانات و منابع فراوان موجود در کشور را به کار بگیریم.
جوان و عبادت
از حیلههای بزرگ شیطان آن است که انسان را به توبه و پارسا پیشگی در پایان عمر و زمان پیری وعده میدهد و او را به در جوانی غفلت میکشاند و بدین ترتیب هر روز که از عمر میگذرد زنجیرهای شیطانی محکمتر میشود. به همین جهت است که تهذیب نفس و عبادت در جوانی با وجود مکرهای نفسانی و شیطانی دارای ارزش بسیار است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در اینباره میفرمایند: برتری کسی که جوانی خدای را عبادت کند بر کسانی که در پیری به عبادت روی میآورند، به سان برتری پیامبران بر سایر مردم است. پس تا جوانی در دست توست، در عمل و در تهذیب نفس کوشش کن.
جوان و خلاقیت
بنابر نظر استرنبرگ متداولترین برداشت از خلاقیت عبارت است از این که فردْ فکری نو و متفاوت ارائه دهد. این پویایی فکری در جوان بیشتر است. او علاقهمند است آثار تازهای که پر از نشاط و تازگی است خلق کند؛ چه آن که او همه چیز را جوان و تازه و پرنشاط میبیند و با خلق آثار نو میخواهد به مردم ثابت کند که دنیا پر از خوبیهاست.
جوان و مسئولیت پذیری
نقش عظیم جوانان پسر و دختر در شکلگیری انقلاب ما و حفظ آن بسیار مؤثر و تأمل کردنی است. از این رو نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این نسل پویا و کودک انگاشتن آنان کار غیر منطقی و ناصوابی است.
در آینه شعر
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کورهراه زندگانی را
محمدحسین شهریار
منبع : تبیان همدان